جدول جو
جدول جو

معنی لگام کشیدن - جستجوی لغت در جدول جو

لگام کشیدن
با کشیدن افسار متوقف کردن مرکب را، به دنبال خود کشانیدن و بردن: هل تا بکشد بمکر زین دوزخ دیو از پس خویشتن لگامش را، احتیاط و مکث کردن در کاری
فرهنگ لغت هوشیار
لگام کشیدن
((~. کِ دَ))
متوقف ساختن، به زیر فرمان آوردن
تصویری از لگام کشیدن
تصویر لگام کشیدن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

کشیدن خطی بصورت لام (ل) از سپند سوخته و جز آن بر پیشانی کودکان و جز آنان برای دفع چشم زخم یا محبوبیت: سخنت چون الف ندارد هیچ چه کشی از پی قبولش لام ک (انوری لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
((کِ دَ))
کشیدن خطی به صورت لام (ل) از سپند سوخته و جز آن بر پیشانی کودکان و جز آنان برای دفع چشم زخم یا محبوبیت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طعام کشیدن
تصویر طعام کشیدن
غذا کشیدن طعام حاضر آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گلاب کشیدن
تصویر گلاب کشیدن
استخراج گلاب از گل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جام کشیدن
تصویر جام کشیدن
ساغر کشیدن شراب خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کام کشیدن
تصویر کام کشیدن
به مراد و مقصود و آرزوی خود رسیدن، کامیاب شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کام کشیدن
تصویر کام کشیدن
مقصود خود را یافتن، بارزوی خویش رسیدن کامیاب شدن کام گرفتن: (کام وی را زان دهن خواهم کشید از دهان او سخن خواهم کشید) (محمد سعید اشرف)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لگام کردن
تصویر لگام کردن
دهنه زدن ستور را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نام کشیدن
تصویر نام کشیدن
نام دادن تسمیه، سرزنش کردن ملامت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جام کشیدن
تصویر جام کشیدن
کنایه از باده نوشیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لگام کشی
تصویر لگام کشی
اکباح
فرهنگ واژه فارسی سره